خیلی از افراد بدون اینکه خودشان بدانند گاهگاهی دچار افسردگی میشوند که اگر مقاومت زیادی هم داشته باشند، حتی نزدیکترین اطرافیانشان هم بهسختی متوجه این افسردگی میشوند. افسردگی میتواند بر همه حوزههای زندگی تأثیر منفی داشته باشد و اگر بتوانیم آن را تشخیص دهیم میتوانیم برای درمان آنهم اقدام کنیم. با توجه به آگاهی بیشتر مردم نسبت به افسردگی چه اتفاقی میافتد که بسیاری از ما از ابتلا به آن آگاه نمیشویم؟ ورق بزنید و این عوامل را بخوانید.
1. افسردگی میتواند از فردی به فردی دیگر متفاوت باشد. دو نفر که مبتلابه افسردگی هستند ممکن است نشانههای مشابه کمی با یکدیگر داشته باشند. برای مثال، علی ممکن است خلق پایین و بیخوابی داشته باشد، کمغذا شده باشد، تمرکزش ضعیف شده باشد و آنقدر احساس بدبختی کند که فکر کند زندگیاش رو به اتمام است. مریم، از طرف دیگر، خیلی احساس نمیکند خلقش پایین است اما علاقهای به هیچچیز ندارد حتی به فعالیتهایی که قبلاً انجام میداده است. او دوازده ساعت در روز میخوابد اما همچنان خسته و کند است و کاملاً احساس بیارزشی میکند. اگرچه نشانههای این دو فرد متفاوتاند اما هردوی آنها مبتلابه اختلال افسردگی اساسی هستند. شدت افسردگی میتواند متفاوت باشد. از عدم توانایی کامل در فعالیت تا عدم توانایی در انجام مسئولیتهای شخصی و حتی لذت نبردنهای گاهبهگاه.
2. افسردگی بهتدریج توسعه پیدا میکند. پیشرفت هریک از علائم افسردگی، میتواند مانند رشد مو، بدون تغییر قابلتوجه روزبهروز یا هفتهبههفته باشد. ازآنجاییکه ما نمیتوانیم خودمان را از بیرون ببینیم بهسختی میتوانیم متوجه تغییرات کوچک در خلقوخو و انرژیمان بشویم و بالاخره پس از مدتی که به خودمان نگاه میکنیم متوجه تمام تغییرات این مدت میشویم.
3. نشانههای مختلف افسردگی، غالباً در زمانهای مختلف بروز پیدا میکند. افسردگی شروعی نا آشکار و تدریجی دارد. ممکن است بهاندازه سابق انرژی نداشته باشیم و بعد از چند هفته متوجه میشویم که بدخلقتر از معمول شدهایم. ممکن است به اینکه این دو علامت، مربوط به یک اختلال است شک نکنیم. اگر همه علامتها یکباره در زندگیمان ظاهر شوند برایمان ابتلا به افسردگی آشکارتر خواهد بود تا اینکه هرکدام از علامتها درزمانی متفاوت آشکار شوند.
4. ممکن است دلیلی واضح برای پایین بودن خلق وجود داشته باشد. وقتی با مسائل بزرگی مثل مشکلات سلامتی، طلاق یا از دست دادن شغل روبرو باشیم ممکن است انتظار داشته باشیم خیلی تحت تأثیر قرار نگیریم و چون مسائل واضحی رخدادهاند، واکنشهایمان را افسردگی نمیدانیم. درصورتیکه این شکستها ازجمله عوامل پیشبینی کننده افسردگی هستند چون در این مواقع ما منابع قابلاطمینان پاداش، تعامل و حمایت را ازدستدادهایم.
5. ممکن است هیچ دلیل واضحی برای افسردگی وجود نداشته باشد. از طرف دیگر، خلق ما میتواند بدون هیچ علتی که ما بتوانیم تشخیص دهیم تغییر کند. ممکن است ما زمینه ژنتیکی ابتلا به افسردگی را داشته باشیم یا خلقمان نسبت به تغییرات فصلی حساس باشد. گاهی اوقات نیز تغییراتی قابلتشخیص در زندگیمان اتفاق میافتد که میتواند خلق ما را کاهش دهد. برای مثال، اگرچه انتظار دارید با تغییر شغلتان، روحیهتان عوض شود اما چون دیگر همکاران سابق خود را نمیبینید یا مثلاً راه دورتری را باید برای رسیدن به محل کار جدید بروید، استرس بیشتری را تجربه میکنید که میتواند منجر به افسردگی شود.
6. برخی از نشانهها ممکن است مانند افسردگی به نظر نرسند. اغلب تصور میکنیم فردی که افسرده است واقعاً غمگین است اما افسردگی لازم نیست شامل غم و اندوه باشد. بسیاری از افراد افسرده نسبت به غم و اندوه بیحس شدهاند یا ممکن است نسبت به چیزهایی که قبلاً به آنها علاقه داشتهاند بیمیل شده باشند بدون اینکه تغییر واضحی در وضعیت خلقی آنها دیده شود.
7. ما نمیخواهیم خودمان را افسرده ببینیم. باوجود پیشرفتهای متعدد در چند دهه گذشته، بازهم به افسردگی، بهعنوان لکه ننگ نگاه میشود و ما هم این انگ را درونی کردهایم و افسردگی را بهعنوان یک ضعف یا شکست میبینیم. درنتیجه نمیخواهیم افسردگی خود را تشخیص دهیم. شاید ما به قدرت و مقاومت خود افتخار میکنیم و افسردگی دقیقاً در هویتی که برای خود ساختهایم جایی ندارد. بنابراین ممکن است به دنبال توجیه احساسات و نشانههای افسردگیمان هستیم.
نویسنده: خانم مینا معین اسلام، روانشناس بالینی
جهت تعیین وقت میتوانید با ما تماس بگیرید:
021-22632356
021-22632357
آدرس:
تهران-خیابان شریعتی - پایین تر از صدر
خیابان خاقانی- جنب بیمارستان جواهری
پلاک 50 واحد 1